ازدواج و عروسی و عقد نامزدی
یکی از مهمترین موضوعات و جدی ترین مسائل در جامعه ی دیروز و امروز ما ازدواج و عروسی و عقد نامزدی است، اما متاسفانه در عصر ما خیلی ها آن را جدی نگرفته اند. باید گفت از عواملی که در بالا بردن آمار طلاق موثر، است جدی نگرفتن ازدواج و عروسی و عقد و نامزدی است. بسیاری از تقصیر ها به والدین هم برمیگردد. پدر سالاری، مادر سالاری، و فرزند سالاری متاسفانه هر کدام یک از این ها اگر دچار افراط و تفریط شویم، اثرات جبران ناپذیری در زندگی مشترک خواهد گذاشت.
والدین در مرحله اول برای اینکه زندگی خوب و خوش و همراه با آرامش داشته باشند، ابتدا باید به تربیت خود بپردازند. شاید این حرف کمی سنگین باشد، اما حقیقت داد. زمانی پدر و مادر ها هنوز مشکلات اخلاقی و رفتاری خود را حل نکرده اند، نمیتوانند فرزندان خوش اخلاق و با اعتماد به نفسی تربیت کنند، چرا که رفتار آن ها، خواسته و ناخواسته، عمدی و غیر عمد به آنها انتقال پیدا خواهد کرد.
بسیاری از این خلقیات و رفتار ها از طریق ژنتیک انتقال میابد که نمیتوان از آن جلوگیری کرد. عمده ای از رفتار و اخلاقیات هم پس از تولد فرزند به آن ها منتقل میشود و شاید بهتر باشد بگوییم یاد میگیرن و آموزش میبینند. اگر فکر میکنید که فرزند دختر یا پسر متولد شده ی شما، در ماه ها و سال های اول زندگیش چیزی نمیفهمد و یاد نمیگیرد، سخت در اشتباه هستید. در واقع بیشتر زمان شکل گیری رفتار و منش کودک از ابتدایی ترین روز های عمر او شروع میشود.
حالا چرا این مثائل را مطرح کردیم و ارتباط آن با موضوع اصلی ما یعنی ازدواج، عروسی و عقد نامزدی در چیست. شاید در ایام قدیم بعضی از رسومات باعث میشد که زن و مرد حتی با اختلافات بسیار زیاد تا آخرین لحظه عمر در کنار هم زندگی کنند، که این موضوع در اکثر مواقع به ضرر یک طرف ماجرا یعنی خانم ها در اکثر موارد ختم میشد که به اصطلاح باید یک عمر میسوختند و میساختند. البته اگر از حق نگذریم و آن بی عدالتی را فاکتور بگیریم، آن حس پایبندی به زندگی کم یاب و شاید نایاب بود و دیگر در زندگی امروزی پیدا نمیشود. بگذریم… اما امروزه بسیاری از این رسومات بد کنار گذاشته شده، و عدالت رنگ و بوی بیشتری گرفته، و خانواده ها خصوصا قدیمی تر ها، کمی از تعصبات خود کم کرده اند، و این بهترین فرصت برای کسانی که قصد ازوداج دارند میباشد، چرا میتوانند با اجازه از خانواده ها در زمان هایی و مکان هایی ملاقات داشته باشند و یکدیگر را بهتر بشناسند. البته بهتر است این آشنایی به صورت کامل قبل از نامزدی و عقد اتفاق بیوفتد، اما اگر خدایی ناکرده بعد از عقد و نامزدی متوجه شدید به درد یکدیگر نمیخورید، دیگر عروسی یا هماهن عروسی مذهبی نگیرید و ازدواج نکنید، چرا که با سهل انگاری ممکن از پس از ازدواج و حتی با وجود فرزند و یا فرزند ها در زندگی مجبور به طلاق شوید. همین مسائل مهم و ضروری است که رابطه ی محکمی بین این چند امر مهم یعنی ازدواج و عروسی و عقد نامزدی برقرار میکند.
زیبایی و ظاهر بینی دومین موضوع طلاق در این مقاله
دومین موضوع طلاق این است که طرفین میگویند چشمم گرفت و خوشگلی مد نظر است و بسیار اشتباه است. اون کسی که زوج خود را در خیابان پیدا میکند به احتمال قوی در همان خیابان گم میکند. آن دسته از زن هایی که مرد هاشون را در چت ها و فضای مجازی و پیاده رو ها و… پیدا میکنند احتمال قوی، که در همین مکان ها گم خواهد کرد. باید به نتیجه ی خوبی برسد برای تصمیم گیری در مورد ازدواج چون امر بسیار امر مهمی است و پشیمانی بهای بسیار سنگینی دارد.
جوانی که می آید و میگوید من فلان دختر یا پسر را میخواهم و دوست دارم با او ازدواج کنم و اگر آن نشد خودکشی و یا خود زنی میکنم، بعد وقتی که میبینیم دلیل چیست که والدین مخالفت میکنند میشنویم که بسیار دلیل قانع کننده دارند چون هیچ پدر و مادری بده اولاد خود را نمیخواهند. خیلی ها وقتی عاشق میشوند چشم و گوششان بسته میشود. و دیگر حقایق را نمیبینند. به عنوان مثال طرفین هیچ تفاهمی با یکدیگر ندارد اما چون آتش عشقشان تند است متوجه این موضوع نیستند، اما خبر ندارند که دیر یا زود این آتش پس از ازدواج فروکش میکند و فقط تفاهم هاست که معنی پیدا مکیند، اگر تفاهم باشد، عشق هم میماند و پر رنگتر میشود، اما اگر تفاهمی نباشد، یا زندگی بسیار سخت خواهد بود و یا متاسفانه منجر به طلاق میشود. باید گفت چشم و عشق و… یک درصد است و تفکر و تعقل نود و نه در صد مهم میباشد.
هم کفو بودن یعنی چه؟ عامل سوم طلاق در این مقاله
از قدیم گفتند، کبوتر با کبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز.
باید قدر خودمان را بیشتر بدانیم. قیمت خود را بدانیم. در ضمینه ی ازدواج با کی میخواهید هم بستر شوید. باید حتما و حتما قبل از نشستن سر سفره ی عقد خانم و آقا تکلیف خود را با خود مشخص کند.
تا به حال به سفره ی عقد توجه کردید در آن آینه دارد. چرا؟ در آینه نگاه میکند میبیند که دو نفر هستن، تا آخر عمر باید دو نفر باشن این آینه خودش معلم است.
چرا سر سفره ی عقد شمع میگذارند؟ چون میخواهند بگویند که از شمع یاد بگیر تا آخر عمر مثل این شمع در زندگی باید بسوزی و بسازی. ( البته هماهنطور که در بالتر اشاره شد این به معنی تحمل بی عدالتی نیست، به این معنی میباشد که باید نقاط ضعف یکدیگر را باید تحمل کرد و روز به روز تفاهم ها را بیشتر نمود. هیچ انسانی کامل نیست، هر چقدر در مسئله ازدواج دقت و وسواس به خرج دهید، از آنجایی که همه ی انسان ها نقاط ضعفی دارند و نمیشود به خاطر آن نقاط ضعف قید ازدواج را زد، پس باید در زندگی مشترک صبر پیشه کرد، به زندگی و یکدیگر پایبند بود، تا اگر زن یا مرد مشکل اخلاقی و یا هر مشکل دیگر را دارد، به مرور زمان آن را رفع کند ).
در سفره ی عقد چرا عسل در دهان هم میگذارند مگر هر کدام خودشان نمیتوانند بخورند؟ عروس و داماد در دهان هم میگذارند برای اینکه عسل سنبلی بزرگ از شیرینی است. شیرینی های زندگی را باید هم بگذرانند و تلخی ها هم همینطور است.
خانم ها باید در ذهن خودشان کنیزی همسر کنند و آقایان در ذهن خود وظیفه ی غلامی همسر را داشته باشد.
زن و مرد مثل چراغ برق می مانند ورودی آنها دو سیم فاز و نول است باید هر دو باشند تا چراغ زندگی روشن شود و هرکدام از آنها که نباشند کار زندگی لنگ است. انشالله که همیشه چراغ زندگی همه روشن و منور باشد.
اگر برای برگزاری مراسم عقد و نامزدی و یا عروسی مذهبی خود به تیم حرفه ای و منصف احتیاج داشتید، سرای فانی با سابقه ای مثال زدنی ( نمونه کار ها این موضوع را تایید میکند ) و تیم حرفه ای آماده برگزاری هر چه بهتر مراسم شما میباشد.